accoirann.com travell
|
تامينيمي (به سوئدي: Villa Ekudden؛ روشنايي 'Oak Cape') يك ويلا و موزه خانه است كه در منطقه Meilahti هلسينكي، فنلاند واقع شده است. اين يكي از سه اقامتگاه رسمي رئيس جمهور فنلاند، از سال 1940 تا 1982 بود. از سال 1956، تا زمان مرگ وي، به عنوان اقامتگاه رئيس جمهور اورهو ككونن خدمت مي كرد. از سال 1987، موزه Urho Kekkonen بوده است. Tamminiemi در پاركي در كنار دريا واقع شده است. مساحت آن حدود 450 متر مربع (4800 فوت مربع) است. اتاق هاي نشيمن دو طبقه اول را تشكيل مي دهند در حالي كه طبقه سوم به فضاي اداري اختصاص دارد.[1] تاريخ اوليه رئيس جمهور كيوستي كاليو، كه اندرسون با او دوست شده بود، پيشنهاد كرد كه تامينيمي به عنوان اقامتگاه رئيس جمهور به "ايالت فقير" اهدا شود. اندرسون در سال 1940 موافقت كرد كه خانه را به ايالت اهدا كند، مشروط بر اينكه شهر هلسينكي قرارداد اجاره زمين را كه در سال 1942 منقضي ميشد تمديد كند. اندرسون همچنين متعهد شد هزينه بازسازي خانه را بپردازد. با اين حال، كيوستي كاليو نتوانست در تامينيمي زندگي كند. او در دسامبر 1940 در زمان رياست جمهوري درگذشت، و سه هفته قبل به دلايل سلامتي استعفاي خود را اعلام كرد. اجاره ويلاهاي چوبي و استخر دار در ايران اگرچه روساي جمهور Risto Ryti (1940-1944) و C. G. E. Mannerheim (1944-1946) در Tamminiemi اقامت داشتند، در حالي كه رئيس جمهور J. K. Paasikivi ترجيح داد از كاخ رياست جمهوري به عنوان اقامتگاه رسمي خود در دوران رياست جمهوري خود (1946-1956) استفاده كند، اين ويلا به ويژه مرتبط است. با پرزيدنت اورهو ككونن - عمدتاً به اين دليل كه حدود سي سال اقامتگاه و خانه رسمي او بود. در طول دوره رياست ككونن از سال 1956 تا 1982، تامينيمي به مركز عصبي زندگي سياسي فنلاند تبديل شد و نام تامينيمي به يك مفهوم در اصطلاح فنلاندي تبديل شد. پس از استعفا از رياست جمهوري در سال 1982 به دليل عدم سلامتي، به ككونن حق اقامت در تامينيمي داده شد و اين خانه به خانه سالمندان خصوصي خود تبديل شد و تا زمان مرگش در سال 1986 در آنجا زندگي كرد. تامينيمي عموماً به عنوان يك اقامتگاه رسمي براي رئيس جمهور غيرعملي تلقي مي شد، زيرا امكانات كافي براي دستياران رئيس جمهور، محافظان امنيتي و ساير كاركنان وجود نداشت. همچنين به عنوان يك اقامتگاه خانوادگي ناخوشايند است، زيرا فضاي اداري زيادي وجود دارد اما فضاي نسبتاً كمي ديگر وجود دارد. اين عوامل، علاوه بر اين واقعيت كه تامينيمي توسط رئيس جمهور بيمار ككونن براي استفاده رها شد، به برنامه ريزي يك اقامتگاه رسمي جديد براي رئيس جمهور به نام Mäntyniemi (به سوئدي: Talludden؛ روشنايي دماغه كاج) كمك كرد كه به نام آن نامگذاري شد. سلف، اسبق، جد. ساخت و ساز در سال 1989 آغاز شد و در سال 1993 به پايان رسيد. در همان منطقه Meilahti با Tamminiemi واقع شده است.
امتیاز:
بازدید: 0
در سال 1890، مولالي پيشنهاد استفاده از اين سايت را براي نمايشگاه جهاني 1893 به دليل بزرگي آن داد؛ [57] با اين حال، نمايشگاه در نهايت به جاي آن به شيكاگو اهدا شد.[58] طاق تدفين خانواده پل نيز در آن سال براي حفظ علامت گذاري شد، [59]: 34 (PDF p.135) و در ژوئيه 1891، به نوادگان خانواده پل اجازه نگهداري و بازسازي اين قطعه داده شد.[60]: 70. (PDF p.128) پس از افتتاح پارك، به چند نفر اجازه داده شد در عمارت هاي داخل پارك اقامت كنند. در سال 1892، اداره پاركهاي عمومي شهر نيويورك به طور جداگانه اجازه اشغال خانههاي شكارچي، هويت و جزيره دوقلو را داد. .193) سال بعد، دو ساختمان در نزديكي پل پلهام به حراج گذاشته شد.[62]: 404 (PDF p.471) مالكيت Pelham Bay Park زماني كه بخشي از برونكس در شرق رودخانه برانكس در سال 1895 به شهر ضميمه شد به شهر نيويورك منتقل شد.[54] عليرغم اينكه پارك براي استفاده عمومي بود، برخي از املاك قديمي پابرجا ماندند و تعدادي از آنها توسط خانواده هاي خصوصي اشغال شدند. به دليل دوري از شهر، NYC Parks تصميم گرفت 3000 هكتار (1200 هكتار) از پاركهاي Pelham Bay و Van Cortlandt را در وضعيت طبيعي خود نگه دارد، برخلاف برخي از پاركهاي ديگر نزديكتر به منهتن، كه به طور گسترده در حال محوطهسازي بودند.[63] : PDF pp.442–443 هيچ يك از خانهها در سال 1899 اجاره نشدند، [64]: 23 اما تا سال 1900، سي و شش خانه در پارك به عنوان اقامتگاه خصوصي مورد استفاده قرار ميگرفت كه 75 درصد از خانههاي اجاره شده در پاركهاي برونكس را شامل ميشد. [65]: 20 اين تعداد در سال بعد به سي و سه كاهش يافت. ويلاهاي كردان و استخر هاي داغ شو تجربه كردي در بهار 1902، NYC Parks دو خانه را در پارك ويران كرد و از چوب باقيمانده براي ساخت حمامهاي رايگان استفاده كرد كه در آن تابستان توسط حدود 700 حمام كننده در روز استفاده ميشد. جزيره به مقصد تعطيلات تابستاني محبوب تبديل شد.[68][69] به دليل ازدحام بيش از حد در جزيره هانتر، NYC Parks دو سال بعد يك اردوگاه در گردنه رادمن در نوك جنوبي جزيره با 100 حمام افتتاح كرد.[69][46][54][70] ساحل Orchard، در آن زمان يك منطقه تفريحي كوچك در نوك شمال شرقي گردن رادمن،[71] در آن سال گسترش يافت.[70] در سال 1904، يك زمين ورزشي در پارك Pelham Bay افتتاح شد.[72] در سال 1917، جزيره هانتر نيم ميليون بازديد كننده فصلي را ديد.[69] ساحل Orchard نيز محبوب شد، با ميانگين 2000 بازديدكننده در روزهاي هفته تابستان و 5000 بازديدكننده در تعطيلات آخر هفته تابستان در سال 1912.[46] با اين حال، وضعيت پارك در دهه 1920 با توسعه مناطق اطراف شروع به كاهش كرد. تأسيسات پارك به دليل استفاده بيش از حد كثيف و رو به زوال بود و خرابكاري هاي زيادي صورت مي گرفت.[46][54] جزيره شكارچي بسته شد و كمپينگ ممنوع شد، بنابراين برخي از مشتريان پارك شروع به كمپينگ غيرقانوني كردند.[73] دهه 1930-1960: پروژه هاي نوسازي موسي
امتیاز:
بازدید: 0
اطلاعات اندكي در مورد اسطوره هاي بنيادي اصلي موجودات مورد پرستش مبتكران فرقه در ساموتراس وجود دارد. حتي هويت آنها نيز ناشناخته است، زيرا آنها تمايل داشتند به طور ناشناس مورد بحث قرار گيرند و از آنها به عنوان "خدايان ساموتراسي" يا "خدايان بزرگ" ياد مي شود. اين امر بازسازي آنها را دشوار ميسازد، اگرچه مقايسه بين «خدايان ساموتراس» و «كابيري»، خدايان چندقلو با مقدار نامشخص (گاهي دوقلوها، يا چند موجود متمايز) از فرهنگهاي مشابه، پيش از يونان يا كاملاً غيريوناني. مانند تراكيا يا فريگيا ساخته شده است.[11] شباهت ها در مورد آنچه كه هر خدا يا مجموعه اي از خدايان ظاهراً ارائه مي كنند - محافظت در درياها و كمك در زمان هاي دشوار - يك ارتباط قطعي را نشان مي دهد، اگرچه تا چه حد نمي توان نتيجه گيري كرد. بنابراين، اين احتمال وجود دارد كه اگر خدايان ساموتراسي خود كبيري نباشند، عناصري از اين آيين مقايسهاي، همراه با عناصر پرستش تراسيايي كه قبل از حضور تثبيتشده يوناني در جزيره حضور داشتند، بهشدت بر ايدهها و اعمال اصلي فرقه اسرارآميز تأثير گذاشته است. 12] اجاره ويلا هاي شمال در نهارخوران برخلاف الئوسيس، شروع در ساموتراك به چند روز باريك از سال محدود نشد و از آوريل تا نوامبر (فصل دريانوردي) با رويداد بزرگي كه احتمالاً در ژوئن اتفاق ميافتد، ادامه مييابد، اما ممكن است طي دو شب اتفاق افتاده باشد. مانند ساموتراس، مبتكران آينده از شرق وارد پناهگاه ساموتراس ميشوند، جايي كه وارد فضاي مدور به قطر 9 متر با سنگهاي پرچم و جايگاهي پنج پلهاي ميشوند كه اكنون دايره تئاتر ناميده ميشود. ليوي ثبت ميكند كه در اينجا، مبتكران به اعلاميهاي در مورد عدم جنايت و خونريزي گوش ميدهند. در نزديكي آغاز مراسم، مانند الئوسيس، قربانيها و عبادتها به احتمال زياد انجام ميشد، جايي كه حيوان احتمالي براي قرباني يك قوچ بود. مبتكران به ساختماني نقل مكان مي كردند كه در آن آغاز واقعي در شب با مشعل انجام مي شد، اگرچه باستان شناسان مطمئن نيستند كه كدام ساختمان با توجه به امكانات فراوان از جمله تالار رقصندگان كر، هيرون، آناكتورون و روتوندا آرسينو بوده است. II. در قرن سوم، هيپوليتوس رومي در ابطال همه بدعت ها از يك نويسنده گنوسي نقل قول مي كند كه خلاصه اي از برخي از تصاوير را در اينجا ارائه مي دهد. دو مجسمه از مردان برهنه در آناكتورون ساموتراسي ها وجود دارد كه هر دو دستشان به سمت بهشت دراز شده و پودنداي آنها رو به بالا است، درست مانند مجسمه هرمس در كيلن. تنديس هاي فوق، تصاويري از انسان اوليه و انسان روحاني احيا شده است كه از هر نظر با آن مرد همسو است. كمياب بودن اطلاعات مانع از درك آنچه در طول آغاز كار بوده است، وجود دارد، اگرچه ممكن است رقص هايي مانند الئوسيس در ارتباط با اسطوره شناسي جستجوي هارمونيا وجود داشته باشد. در پايان شروع، يك فيله بنفش به مبتديان داده شد. شب دوم آغاز نيز وجود داشت، اپوپتيا كه در آن «آيينها و قربانيهاي اوليه مقدماتي» در آنجا انجام ميشد، اما چيز ديگري نميتوان دانست علاوه بر اين كه ممكن است شبيه به اپتيا در الئوسيس بوده باشد و با نمايش آن به اوج خود ميرسد. يك نور عالي
آغاز شب اول با ضيافت با هم به پايان رسيد و بسياري از اتاق هاي غذاخوري توسط باستان شناسان در ارتباط با فرقه در ساموتراس كشف شد. كاسههايي كه براي ليبيت استفاده ميشد نيز به جاي مانده بود كه توسط هزاران كاسه ليبي كشف شده در مكانهاي مذهبي آشكار شد. شركت كنندگان گهگاه مواد ديگري مانند لامپ را پشت سر گذاشتند. آنها علاوه بر فيله ارغواني، يك «حلقه ساموتراسي» (حلقه آهني مغناطيسي پوشيده شده با طلا) را نيز ترك كردند و برخي از مبتكران، ركورد آغازين خود را در استوانه عبادتگاه ثبت كردند. شروع شب دوم نيز با ضيافت پايان يافت.[7] اسرار ميترايي
امتیاز:
بازدید: 0
در زمان روميان، پمپئي روند توسعه شهري را طي كرد كه در دوره آگوست از حدود 30 قبل از ميلاد شتاب گرفت. ساختمانهاي عمومي جديد شامل آمفيتئاتر با پالسترا يا سالن بدنسازي با يك natatorium مركزي (cella natatoria) يا استخر، دو تئاتر، ساختمان Eumachia و حداقل چهار حمام عمومي بود. آمفي تئاتر توسط محققان به عنوان مدلي از طراحي پيچيده، به ويژه در زمينه كنترل جمعيت، ذكر شده است.[104] ساختمان هاي خدماتي ديگر Macellum ("بازار گوشت") بودند. Pistrinum (نان)؛ ترموپوليا (مهوانسراها يا اسنك بارهايي كه غذاها و نوشيدنيهاي سرد و گرم سرو ميكردند)، و كاپونا («ميخانهها» يا «غواصي» با شهرت نامطلوب به عنوان پاتوق دزدان و روسپيها). حداقل يك ساختمان، لوپانار، به فحشا اختصاص داشت.[105] زماني كه بزرگراه ناپل-سالرنو در حال ساخت بود، و گنجينه نقره اي مورسين و لوح ها (كه ركوردي منحصر به فرد از معاملات تجاري را ارائه مي كرد) يك هتل يا مهمانخانه بزرگ (به مساحت 1000 متر مربع) در Murecine، در فاصله كمي از پمپئي پيدا شد. وجود دارد.[106][107] يك قنات آب حمام هاي عمومي، بيش از 25 فواره خياباني و بسياري از خانه ها و مشاغل شخصي را تامين مي كرد. اين قنات شاخه اي از قنات بزرگ سرينو بود كه براي خدمت به ديگر شهرهاي بزرگ منطقه خليج ناپل و پايگاه مهم دريايي در ميزنوم ساخته شد. castellum aquae به خوبي حفظ شده است و شامل جزئيات زيادي از شبكه توزيع و كنترل هاي آن است اجاره ويلاهاي كلبه اي شمال با ويو ي جنگلي حداقل 31 نانوايي در شهر وجود داشت كه هر كدام داراي تنورهاي هيزمي، سنگ آسياب و پيشخوان فروش بودند. نانوايي Modestus،[109] يا خانه تنور، بزرگترين نانوايي در شهر بود و نانوايي Sotericus، همچنين در ميان بزرگترينها، اتاق ورز دادن نان را حفظ ميكند.[110] ترموپوليا مسافرخانهها يا تنقلاتهايي بودند كه در آنها غذا و نوشيدني گرم فروخته ميشد و در پمپئي نزديك به 100 عدد بود. فروشگاهي كه مشتريان مي توانستند وعده هاي غذايي خود را بخورند: لاراريوم با نقاشي هاي ديواري از لارس و مركوري و ديونيسوس و يك تريكلينيوم تزئين شده به سبك سوم. در ترموپليوم آسلينا،[112] با سه پيشخوان فروش و يك لاراريوم با تصاويري از عطارد و باكوس، اثاثيههاي متعددي در برنز و سفال و همچنين 683 سسترس يافت شده است. نماي بيروني نشاني از كوزهها و قيفها و كتيبهاي انتخابي دارد كه به آسلينا، احتمالاً صاحب مسافرخانه اشاره دارد. فرآوري پشم با 13 كارگاه كه مواد اوليه را كار مي كردند، هفت كارگاه ريسندگي، 9 كارگاه رنگرزي و 18 كارگاه شستشو به خوبي توسعه يافت: بناي Eumachia، از نام كشيش سازنده آن، بازار پشم بود، يا جايگاه صنف فولرها؛ ساخت و ساز پس از سال 62 انجام شد و تماماً آجركاري بود. داخل آن طاقچههاي متعددي وجود دارد كه مجسمههايي بيشتر مربوط به خانواده شاهنشاهي، ستوني و در نزديكي ورودي، كوزهاي بوده كه ادرار را در آن جمع ميكردند تا به عنوان شوينده لباس استفاده شود. فولونيكا استفانوس،[113] كه به نام مالك يا مدير نامگذاري شد، در اصل خانه اي بود كه به كارگاهي براي پردازش پارچه تبديل شد: در طبقه پايين، فعاليت هاي كار و شستشو انجام مي شد كه در مخازن بزرگ با آب انجام مي شد. ، نوشابه و ادرار در حالي كه در طبقه بالا لباس ها خشك شده بود. كارگاه گاروم[114] سس حاصل از تخمير احشاء ماهي را درست مي كرد. در ساختمان چند ظروف با درب بسته شده با سس در داخل ساختمان پيدا شد، در حالي كه در باغ مجاور انبار بزرگي از آمفورا وجود داشت. خانه لوريوس تيبورتينوس (به درستي خانه اكتاويوس كوارتيو پس از صاحب واقعي آن) به خاطر هنرهاي به خوبي حفظ شده، عمدتاً در نقاشي هاي ديواري و همچنين باغ هاي بزرگ آن مشهور است.[1] اين شهر در شهر پمپئي رومي است و با فوران آتشفشاني كوه وزوويوس در اكتبر 79 پس از ميلاد يا پس از آن، با بقيه شهر پمپئي حفظ شد. محل نام
امتیاز:
بازدید: 0
اشيايي كه در زير پمپئي دفن شده بودند تقريباً به مدت 2000 سال به خوبي حفظ شدند زيرا كمبود هوا و رطوبت باعث مي شد كه خرابي چنداني نداشته باشد. با اين حال، پمپئي پس از حفاري در معرض تخريب طبيعي و انساني قرار گرفته است. هوازدگي، فرسايش، قرار گرفتن در معرض نور، آسيب آب، روش هاي ضعيف حفاري و بازسازي، گياهان و جانوران معرفي شده، گردشگري، خرابكاري و سرقت، همگي به نوعي به اين سايت آسيب رسانده اند. فقدان حفاظت آب و هواي كافي براي همه ساختمانها به جز جالبترين و مهمترين ساختمانها باعث شده است كه دكوراسيون داخلي اصلي محو يا از بين برود. دو سوم شهر حفاري شده است، اما بقاياي شهر به سرعت در حال خراب شدن است.[84] علاوه بر اين، در طول جنگ جهاني دوم، بسياري از ساختمانها در اثر بمبهاي پرتاب شده در چندين حمله نيروهاي متفقين به شدت آسيب ديدند يا ويران شدند.[85] نگراني هاي حفاظتي دائماً باستان شناسان را نگران كرده است. اين شهر باستاني در سال 1996 توسط صندوق جهاني بناهاي تاريخي و بار ديگر در سال 1998 و در سال 2000 در فهرست آثار جهاني قرار گرفت. در سال 1996 اين سازمان ادعا كرد كه پمپئي "به شدت نياز به تعمير دارد" و خواستار تهيه پيش نويس يك طرح كلي شد. اعاده و تفسير.[86] اين سازمان با كمك مالي امريكن اكسپرس و بنياد ساموئل اچ. كرس از حفاظت در پمپئي حمايت كرد. اجاره ويلاهاي شمال در ماه طلايي شهريور Schola Armatorum ("خانه گلادياتورها")[88] در سال 2010 به دليل بارش شديد باران و فقدان زهكشي مناسب فروريخت.[89] اين سازه براي بازديدكنندگان باز نبود، اما بيرون براي گردشگران قابل مشاهده بود. پس از فروپاشي، اختلافات شديدي با اتهامات بي توجهي به وجود آمد.[90][91] امروزه، بودجه بيشتر به حفاظت از سايت اختصاص داده مي شود. با اين حال، به دليل گستردگي پمپئي و مقياس مشكلات، اين امر براي جلوگيري از پوسيدگي آهسته مواد كافي نيست. يك مطالعه در سال 2012 يك استراتژي بهبود يافته را براي تفسير و ارائه سايت به عنوان روشي مقرون به صرفه براي بهبود حفاظت و نگهداري آن در كوتاه مدت توصيه كرد.[92] در ژوئن 2013، يونسكو هشدار داد كه اگر كارهاي مرمت و حفاظت «در دو سال آينده پيشرفت قابل توجهي نداشته باشد، پمپئي مي تواند در فهرست ميراث جهاني در خطر قرار گيرد.[93] يك پروژه "Grande Progetto Pompei" حدوداً پنج ساله در سال 2012 با اتحاديه اروپا آغاز شده بود و شامل تثبيت و حفاظت از ساختمان ها در مناطق پرخطر بود. در سال 2014، مقر يونسكو يك طرح مديريتي جديد براي كمك به يكپارچه سازي برنامه هاي مديريت، حفاظت و نگهداري ملك دريافت كرد.[94] در سال 2020، بسياري از باغها، باغها و تاكستانهاي دوموس با استفاده از تصاوير نقاشيهاي ديواري و يافتههاي باستانشناسي با دقت بازسازي شدند تا بينش بهتري در مورد اينكه قبل از فاجعه چگونه بودهاند، ارائه شود.[95] اينها عبارتند از خانه جوليا فليكس، خانه كوپيدهاي طلايي، [96] خانه لوريوس تيبورتينوس، خانه كورنليوس روفوس [97] و باغ فراريان. در سال 2021 چندين گنبد كه مدتها بسته بود، پس از بازسازي، از جمله خانه كشتي اروپا، [98] خانه باغ [99] و خانه عاشقان، دوباره بازگشايي شدند. همچنين خانه تازه حفاري شده لدا و قو[101] افتتاح شده است پمپئي به دليل ثروت و تاريخ يوناني، اتروسكي و رومي خود، براي مطالعه معماري روم باستان از نظر روشهاي ساختماني و برنامهريزي شهري بسيار مورد توجه است. با اين حال، اين شهر نسبتاً كوچك استاني بود و به جز آمفي تئاتر، بناهاي تاريخي بزرگي در مقياس شهرهاي رومي ديگر نداشت. همچنين طرحهاي ساختماني بزرگ امپراتوري اوليه را ناديده گرفت و بسياري از معماري شهري خود را كه مربوط به قرن چهارم قبل از ميلاد بود، حفظ كرد.[102] تكامل ساختمانهاي خصوصي و عمومي پمپئي به دليل عدم حفاري در زير سطوح ۷۹ اغلب نامشخص است. با اين حال، واضح است كه در زمان فتح سولا در سال ۸۹ قبل از ميلاد، توسعه طرحبندي خيابانها تا حد زيادي انجام شد. كامل شد و بيشتر انزواها ساخته شد.[
امتیاز:
بازدید: 0
مناطق حومه شهر معمولاً نسبت به محله هاي سنتي زمان سفر طولاني تري براي كار دارند.[63] فقط ترافيك در خود خيابان هاي كوتاه كمتر است. اين به دليل سه عامل است: [نيازمند منبع] مالكيت تقريباً اجباري خودرو به دليل سيستمهاي ضعيف اتوبوسهاي حومه شهر، مسافتهاي طولانيتر سفر و سيستم سلسله مراتبي، كه در توزيع ترافيك كمتر از شبكه سنتي خيابانها كارآمد است. در سيستم برون شهري، اكثر سفرها از يك جزء به جزء ديگر مستلزم ورود خودروها به يك جاده جمعآوري [نيازمند منبع] است، مهم نيست مسافت چقدر كوتاه يا طولاني باشد. اين با سلسله مراتب خيابان ها تركيب مي شود، جايي كه كل محله ها و بخش هاي فرعي به يك يا دو جاده جمع كننده وابسته هستند. از آنجايي كه تمام ترافيك به اجبار در اين جاده ها انجام مي شود، اغلب در تمام روز ترافيك سنگيني دارند. اگر يك تصادف ترافيكي در يك جاده جمعآوري رخ دهد، يا اگر ساخت و ساز جاده مانع از جريان شود، ممكن است كل سيستم جاده تا زماني كه انسداد برطرف نشود، بياستفاده ميشود. شبكه سنتي "رشد"، به نوبه خود، امكان تعداد بيشتري از انتخاب ها و مسيرهاي جايگزين را فراهم مي كند. سيستمهاي حومهاي از نوع پراكنده نيز براي دوچرخهسواران يا عابران پياده كاملاً ناكارآمد هستند، زيرا معمولاً مسير مستقيم براي آنها نيز در دسترس نيست[نياز به منبع]. اين امر باعث ميشود كه حتي براي مسافتهايي به چند صد يارد يا متر (كه ممكن است به دليل شبكه جادهاي تا چندين مايل يا كيلومتر افزايش پيدا كند) سفرهاي ماشيني را تشويق ميكند. سيستمهاي پراكنده بهبوديافته، اگرچه مسيرهاي انحرافي خودرو را حفظ ميكنند، اما داراي مسيرهاي دوچرخهسواري و مسيرهاي پيادهروي هستند كه در سراسر بازوهاي سيستم اسپراول به هم متصل ميشوند و مسير مستقيمتري را امكانپذير ميكنند و در عين حال خودروها را از خيابانهاي مسكوني و فرعي دور نگه ميدارند. معمولاً، شهرهاي مركزي به دنبال راههايي براي ماليات بر غيرمقيماني هستند كه در مركز شهر كار ميكنند – كه به عنوان ماليات رفت و آمد شناخته ميشوند – با كاهش پايههاي ماليات بر دارايي. در مجموع، اين دو گروه از ماليات دهندگان، منبع تا حد زيادي دست نخورده درآمد بالقوه اي هستند كه شهرها ممكن است به شدت شروع به هدف قرار دادن آن كنند، به خصوص اگر در مشكل باشند. با توجه به شهرهاي در حال مبارزه، اين كمك مي كند تا درآمد قابل توجهي براي شهر به ارمغان بياورد كه راهي عالي براي ماليات بر مردمي است كه بيشترين استفاده را از بزرگراه ها و تعميرات دارند. امروزه شركت هاي بيشتري در حومه شهر به دليل هزينه هاي پايين ملك مستقر شده اند. امنيت بالا با اجاره ويلاهاي سايت جاباما
حومه شهر و زندگي در حومه شهر موضوعي براي طيف گسترده اي از فيلم ها، كتاب ها، برنامه هاي تلويزيوني و آهنگ ها بوده است. آهنگهاي فرانسوي مانند La Zone اثر Fréhel (1933)، Aux quatre coins de la banlieue اثر داميا (1936)، Ma banlieue اثر Reda Caire (1937)، يا Banlieue اثر Robert Lamoureux (1953)، حومههاي پاريس را به وضوح از دهه 1930 تداعي ميكنند. [65] آن خوانندگان تصويري آفتابي جشن و تقريباً بينظير از حومه شهر ارائه ميكنند، اما هنوز تعداد كمي از آن شهرنشين شدهاند. در طول دهههاي پنجاه و شصت، لئو فره، خواننده و ترانهسرا فرانسوي، در ترانههاي خود حومههاي پرولتري و محبوب پاريس را تداعي ميكند تا آنها را با شهري كه در مقايسه به عنوان مكاني بورژوازي و محافظهكار تلقي ميشود، مخالفت كند. اگرچه سينماي فرانسه به زودي به تغييرات شهري در حومه شهر علاقه مند شد، با فيلم هايي مانند Mon oncle ساخته ژاك تاتي (1958)، عشق عشق ساخته موريس پيالات (1961) يا دو يا سه چيزي كه درباره او مي دانم ساخته ژان لوك گدار. (1967). لئونارد برنشتاين در اپراي تكپردهاش «مشكل در تاهيتي» (1952)، حومههاي آمريكا را به سيخ ميكشد كه به جاي خوشبختي، بدبختي ايجاد ميكند. بيل اونز، عكاس خبري آمريكايي، فرهنگ حومه شهر را در دهه 1970 مستند كرده است، به ويژه در كتاب خود حومه. آهنگ ۱۹۶۲ «جعبههاي كوچك» اثر مالوينا رينولدز به توسعه حومه شهر و ارزشهاي بورژوايي و سازگارانه آن اشاره ميكند، [۶۶] در حالي كه آهنگ ۱۹۸۲ Subdivisions توسط گروه كانادايي راش، مانند Rockin' the Suburbs توسط بنافولد، حومه شهر را مورد بحث قرار ميدهد. آلبوم The Suburbs در سال 2010 توسط گروه جايگزين كانادايي Arcade Fire به جنبه هاي بزرگ شدن در حومه شهر مي پردازد كه نشان مي دهد بي هدفي، بي انگيزگي و عجله بي پايان در فرهنگ و ذهنيت حومه شهر ريشه دوانده است. Suburb The Musical توسط Robert S. Cohen و David Javerbaum نوشته شده است. Over the Hedge يك كميك استريپي است كه توسط مايكل فراي و تي لوئيس نوشته و كشيده شده است. داستان راكون، لاكپشت، سنجاب و دوستانشان را روايت ميكند كه با تصرف جنگلهايشان توسط حومهها كنار ميآيند و سعي ميكنند از جريان فزاينده بشريت و فناوري جان سالم به در ببرند و در عين حال فريفته آنها شوند. يك اقتباس سينمايي از Over the Hedge در سال 2006 توليد شد. مجموعههاي تلويزيوني بريتانيايي مانند «زندگي خوب»، «پروانهها» و «سقوط و ظهور رجينالد پرين»، حومهي شهر را بهعنوان آراسته اما بيوقفه خستهكننده، و ساكنان آن بيش از حد سازگار يا مستعد ديوانهكردن به تصوير كشيدهاند. در مقابل، نمايشهاي آمريكايي مانند Knots Landing، Desperate Housewives و Weeds حومه شهر را بهعنوان اسرار تاريكتر در پشت نماي چمنهاي آراسته، مردم دوستانه و خانههاي زيبا نشان ميدهند. فيلمهايي مانند «Burbs and Disturbia» اين مضمون را وارد سينما كردهاند.
امتیاز:
بازدید: 0
در معماري يونان باستان[1] و روم[2]، يك پريست (/ˈpɛrɪstaɪl/؛ از يوناني περίστυλον)[3][4] يك ايوان پيوسته است كه توسط رديفي از ستونها كه محيط يك ساختمان يا حياط را احاطه كردهاند تشكيل ميشود. Tetrastoön (τετράστῳον يا τετράστοον، 'چهار پاساژ')[5] يك اصطلاح قديمي به ندرت براي اين ويژگي است.[6] پريستيل در معبد يوناني پريستازيس (περίστασις) است.[7] در معماري كليسايي مسيحي كه از باسيليكاي رومي توسعه يافت، يك محوطه حياط و باغ آن به عنوان يك صومعه شناخته شد. علم اشتقاق لغات در معماري رومي مركز اسپليت در پريستايل در كاخ ديوكلتيان. در پريستايل، جان ويليام واترهاوس (1849-1917). گالري هنري Rochdale، Rochdale، انگلستان. حتما يه بار ويلاي لب ساحل رو امتحان كن رومي ها به اندازه اي كه محدوديت هاي سايت مجاز بود، فضاي بزرگي را به پريستيل اختصاص دادند. در بزرگترين توسعه خانههاي پراستايل شهري، همانطور كه در روم شمال آفريقا تكامل يافت، اغلب حتي يك محدوده از رواق براي فضاي باز بزرگتر حذف ميشد.[9] پايان Domus رومي يكي از نشانههاي انقراض دوران باستان متأخر (فرهنگ كلاسيك متأخر) است: سايمون پي اليس اظهار داشت: «ناپديد شدن خانههاي پريستايل رومي پايان جهان باستان و شيوه زندگي آن است». [10] پس از سال 550 پس از ميلاد هيچ خانه جديدي ساخته نشد. با توجه به اينكه با متروك شدن فزاينده خانهها و ويلاها در قرن پنجم، تعداد كمي از ساختمانهاي كاخ گسترش يافته و غنيتر شدند، زيرا قدرت و فرهنگ كلاسيك در طبقهاي باريك متمركز شد و زندگي عمومي به كليساي بزرگ يا اتاق تماشاگران كشيده شد. . در امپراتوري روم شرقي، دوران باستان متأخر براي مدت طولانيتري باقي ماند: اليس آخرين خانه پراستايل شناخته شدهاي را كه از ابتدا ساخته شده بود، بهعنوان ويلاي شاهينر در آرگوس شناسايي كرد كه قدمت آن از سبك موزاييكهاي كف آن به حدود 530-550 ميرسد.[11] خانههاي موجود در بسياري از موارد براي جاي دادن جمعيت بزرگتر و كمتر نخبگان در فضاي كوچكي تقسيم ميشدند و رواقهاي ستوندار در اتاقكهاي كوچك محصور ميشدند، مانند خانه هسيخيوس در سيرنه.[12]
اين مقاله در مورد شكلي از ساختمان است. براي نامگذاري "بازيليكا" در قوانين شرعي، به بازيليكاها در كليساي كاتوليك مراجعه كنيد. براي قوانين بيزانسي، به بازيليكا مراجعه كنيد. براي جنس شب پره، به بازيليكا (پره) مراجعه كنيد. براي ديگر كاربردها، بازيليكا (ابهامزدايي) را ببينيد. بازسازي ديجيتالي باسيليكا Sempronia قرن دوم قبل از ميلاد، در Forum Romanum بازسازي قرن نوزدهم كليساي اولپيا قرن دوم پس از ميلاد، بخشي از انجمن تراژان، رم ويرانههاي باسيليكاي اواخر قرن پنجم پس از ميلاد در مشبك، سوريه بازسازي كليساي فانو از توصيف معمار آن ويترويوس در اصل، باسيليكا يك ساختمان عمومي روم باستان بود كه در آن دادگاهها و همچنين ساير وظايف رسمي و عمومي انجام ميشد. كليساها معمولاً ساختمانهاي مستطيلي شكل با يك شبستان مركزي هستند كه دو يا چند راهرو طولي آن را احاطه كردهاند، با سقف در دو سطح، در مركز بر روي شبستان براي پذيرش يك طبقه و پايينتر از راهروهاي جانبي قرار دارند. يك اپسي در يك انتها، يا كمتر در هر دو انتها يا در طرفين، معمولاً شامل دادگاهي بود كه توسط قضات رومي اشغال شده بود. باسيليكا در مركز هر شهر رومي قرار داشت، معمولاً در مجاورت انجمن و اغلب در مقابل معبدي در انجمنهاي دوران امپراتوري قرار داشت.[1] كليساها همچنين در اقامتگاههاي شخصي و كاخهاي امپراتوري ساخته ميشدند و به «بازيليكاي كاخ» معروف بودند.
امتیاز:
بازدید: 0
يك ويلا ممكن است كاملاً كاخي باشد، مانند ويلاهاي دوره امپراتوري، كه در دامنههاي ساحلي مشرف به خليج ناپل در Baiae ساخته شدهاند. برخي ديگر در Stabiae و Herculaneum توسط ريزش خاكستر و رانش گل ناشي از فوران كوه Vesuvius در سال 79 حفظ شدند كه همچنين ويلا پاپيروس ها و كتابخانه آن را حفظ كردند. كوچكتر در حومه شهر، حتي ويلاهاي غيرتجاري به عنوان واحدهاي عمدتاً خودكفا با مزارع مرتبط، باغهاي زيتون و تاكستانها كار مي كردند. نويسندگان رومي با رضايت به خودكفايي ويلاهاي خود اشاره ميكنند، جايي كه شراب خود را مينوشيدند و روغن خود را ميفشارند، يك توپوس ادبي رايج. يك شهروند ايده آل رومي، كشاورز مستقلي بود كه زمين خود را كشت مي كرد، و نويسندگان كشاورزي مي خواستند به خوانندگان خود فرصتي بدهند تا از طريق اين تصوير از ويلاهاي خودكفا، خود را با اجدادشان پيوند دهند. حقيقت نيز چندان دور از تصوير نبود، در حالي كه حتي لاتيفوندياهاي سودگرا، ويلاهاي بزرگ بردهداري، احتمالاً به اندازهاي از همه مواد غذايي اوليه رشد ميكردند تا براي مصرف خود تأمين كنند. اواخر جمهوري روم شاهد انفجار ويلاسازي در ايتاليا به ويژه در سال هاي پس از ديكتاتوري سولا (81 قبل از ميلاد) بود. در اتروريا، ويلا در Settefinestre مركز يكي از latifundia هايي بود كه در توليدات كشاورزي در مقياس بزرگ شركت داشتند.[8] در Settefinestre و جاهاي ديگر، مسكن مركزي اين گونه ويلاها به طرز چشمگيري تعبيه نشده بود. ويلاهاي ديگر در پس سرزمين رم در پرتو رسالههاي كشاورزي نوشته شده توسط بزرگان كاتو، كولوملا و وارو تفسير ميشوند كه همگي به دنبال تعريف سبك زندگي مناسب روميهاي محافظهكار بودند، حداقل در شرايط ايدهآليستي. اجاره ويلاي تراس دار در شمال ايران ويلاهاي بزرگ بر اقتصاد روستايي دره پو، كامپانيا و سيسيل تسلط داشتند و در گال نيز فعاليت داشتند. ويلاها مراكز گوناگوني از فعاليتهاي اقتصادي مانند معدنكاري، كارخانههاي سفالسازي، يا پرورش اسب مانند آنهايي بودند كه در شمال غربي گول يافت ميشوند.[9] ويلاهاي متخصص در صادرات دريايي روغن زيتون به لژيونهاي رومي در آلمان به يكي از ويژگيهاي استان هيسپانيا بائتيكا در جنوب ايبري تبديل شد.[10] برخي از ويلاهاي مجلل در شمال آفريقا در استان هاي آفريقا و نوميديا حفاري شده اند.[11] برخي از مناطق در دسترس آسان رم، اقامتگاه هاي خنكي را در گرماي تابستان ارائه مي دهند. Gaius Maecenas پرسيد كه چه نوع خانه اي مي تواند در تمام فصول مناسب باشد؟ امپراتور هادريان در تيبور (تيوولي) ويلايي داشت، در منطقهاي كه نزد روميهاي درجه يك محبوبيت داشت. ويلاي هادريان كه به سال 123 برميگردد، بيشتر شبيه يك قصر بود، زيرا كاخ نرون، Domus Aurea در تپه پالاتين در رم، در گروههايي در يك منظره روستايي برنامهريزيشده، بيشتر شبيه يك ويلا قرار داشت. سيسرو چندين ويلا داشت. پليني جوان در نامه هاي خود ويلاهاي خود را توصيف كرد. روميها ويلاي ساحلي را اختراع كردند: تصويري در ديواري نقاشيشده در خانه ماركوس لوكرتيوس فرونتو [آن] در پمپئي هنوز رديفي از خانههاي تفريحي در كنار دريا را نشان ميدهد، همه با رواقهايي در امتداد جلو، برخي از آنها در طبقات ايواندار به سمت آلتانا بالا ميآيند. در بالاي آن كه در خفقانآورترين شبها نسيمي ميوزيد.[12]
امتیاز:
بازدید: 0
هاوس محصول مشترك Heel and Toe Films، Shore Z Productions و Bad Hat Harry Productions در ارتباط با شبكه جهاني تلويزيون براي فاكس بود.[30] پل آتاناسيو و كتي جيكوبز، روساي شركت Heel and Toe Films. ديويد شور، رئيس Shore Z Productions; و برايان سينگر، رئيس توليدات هري بد كلاه، تهيه كنندگان اجرايي برنامه براي كل آن بودند.[14] لارنس كاپلو، پيتر بليك و توماس ال. موران به عنوان نويسندگان در آغاز فصل اول پس از ساخت قسمت آزمايشي به كاركنان پيوستند. نويسندگان دوريس ايگان، سارا هس، راسل فرند و گرت لرنر در شروع فصل دوم به تيم پيوستند. فرند و لرنر، كه شركاي تجاري هستند، در زمان شروع سريال به آنها پيشنهاد شده بود، اما اين فرصت را رد كردند. پس از مشاهده موفقيت نمايش، زماني كه جيكوبز سال بعد دوباره به آنها پيشنهاد شغل داد، پذيرفتند.[31] نويسندگان الي آتي و شان وايتسل در شروع فصل چهارم به سريال پيوستند. آتي تا پايان پاياني سريال كه او يكي از نويسندگان آن بود، در هيات نويسندگي سريال باقي ماند. از آغاز فصل چهار، موران، فرند و لرنر به عنوان تهيهكنندگان اجرايي سريال به آتاناسيو، جيكوبز، شور و سينگر پيوستند.[30] هيو لوري به عنوان تهيه كننده اجرايي قسمت دوم [32] و سوم [33] فصل پنجم اعتبار داشت. شور نمايشگر هاوس بود.[34] تا پايان فصل ششم، بيش از دوجين نويسنده در اين برنامه مشاركت داشتند. پركارترين آنها كاپلو (18 قسمت)، بليك (17)، شور (16)، فرند (16)، لرنر (16)، موران (14) و ايگان (13) بودند. پركارترين كارگردانان سريال در شش فصل اول آن، دران سارافيان (22 قسمت) كه در فصل ششم حضور نداشت و گرگ يايتانس (17) بودند. از بين بيش از سه ده كارگردان ديگر كه روي اين سريال كار كرده اند، تنها ديويد استريتون 10 قسمت را در فصل ششم كارگرداني كرده است. هيو لوري قسمت هفدهم از فصل ششم، "Lockdown" را كارگرداني كرد.[35] الن سولتز ناظر جلوه هاي بصري از زمان شروع نمايش بود.[36] ليزا سندرز، استاديار باليني پزشكي در دانشكده پزشكي ييل، مشاور فني اين مجموعه بود. او ستون "تشخيص" را مي نويسد كه الهام بخش فرضيه هاوس بود.[37] به گفته شور، «[T]سه پزشك مختلف... هر كاري را كه انجام ميدهيم بررسي ميكنند».[38] بابين برگستروم، يك پرستار ثبت نام شده، مشاور پزشكي در برنامه بود املاكي ها در مورد ويلا ها ي رامسر حقيقت را نمي گويند در ابتدا، تهيه كنندگان به دنبال يك "فرد اساسا آمريكايي" براي بازي در نقش هاوس بودند.[39] برايان سينگر بهويژه احساس ميكرد كه راهي براي استخدام يك بازيگر غيرآمريكايي براي اين نقش وجود ندارد.[12] در زمان انتخاب بازيگر، هيو لوري بازيگر در ناميبيا در حال فيلمبرداري فيلم پرواز ققنوس بود. او نوار آزمايشي را در حمام هتل، تنها جايي كه نور كافي داشت، جمع كرد[39] و از ظاهر آن عذرخواهي كرد[40] (كه سينگر آن را با «ويديو بن لادن» مقايسه كرد.[41] لوري بداهه نوازي كرد و از چتر براي عصا استفاده كرد. سينگر از اجراي خود بسيار تحت تأثير قرار گرفت و در مورد اينكه چگونه "بازيگر آمريكايي" توانست شخصيت را درك كند، اظهار نظر كرد.[12][42] سينگر به دليل لهجه آمريكايي اش از انگليسي بودن لوري آگاه نبود. لوري اين لهجه را به "جواني از دست رفته [تماشا كردن] بيش از حد تلويزيون و فيلم هاي زياد" نسبت مي دهد.[39] اگرچه بازيگران محلي شناخته شدهتر مانند دنيس ليري، ديويد كراس، راب مورو، و پاتريك دمپسي براي اين نقش در نظر گرفته شدند، شور، جيكوبز و آتاناسيو به اندازه سينگر تحت تأثير قرار گرفتند و لوري نقش هاوس را انتخاب كردند.[43] ايجنت جسي اسپنسر بازيگر استراليايي به او پيشنهاد داد براي نقش دكتر رابرت چيس تست بازيگري بدهد. اسپنسر معتقد بود كه اين برنامه از نظر سبك شبيه به بيمارستان عمومي خواهد بود، اما پس از خواندن فيلمنامه نظر خود را تغيير داد.[52] پس از انتخاب او، او تهيه كنندگان را متقاعد كرد كه اين شخصيت را به يك استراليايي تبديل كنند.[53] پاتريك دمپسي نيز براي قسمت چيس تست داد. او بعداً براي بازي در نقش دكتر درك شپرد در آناتومي گري شناخته شد.[54] عمر اپس كه نقش دكتر اريك فورمن را بازي ميكند، از تصوير قبلياش از يك كارآموز مشكلدار در سريال پزشكي NBC ER الهام گرفته بود؛ [55] شخصيت او با وجود اين واقعيت كه فاكس هنوز آن دهه 70 را پخش ميكرد، «اريك فورمن» نام داشت. نمايش زماني كه هاوس براي اولين بار پخش شد و اريك فورمن با نام مشابه به عنوان قهرمان اصلي آن سريال حضور داشت. (اين دو سريال براي دو فصل در برنامه فاكس همپوشاني داشتند، اگرچه Topher Grace سريال That 70's Show را در پايان فصل هفتم و اولين فصل هاوس را ترك كرد و فقط براي آخرين سريال آن سريال بازگشت.) جنيفر موريسون احساس كرد كه تست بازيگري او براي نقش Dr. آليسون كامرون يك فاجعه كامل بود.[56] با اين حال، قبل از تست بازيگري، سينگر برخي از اجراهاي او را تماشا كرده بود، از جمله در داوسون كريك، و از قبل مي خواست او را براي اين نقش انتخاب كند.[56] موريسون زماني كه شخصيت او در اواسط فصل ششم نوشته شد، سريال را ترك كرد.
امتیاز:
بازدید: 0
بر اساس قدمتهاي ديرينه مغناطيسي نهشتههاي مسيني كه از آن زمان توسط فعاليتهاي زمين ساختي به بالاي سطح دريا رسيدهاند، بحران شوري در تمام حوضه مديترانه در همان زمان آغاز شد، در 0.02 ± 5.96 ميليون سال پيش. اين اپيزود شامل بخش دوم از عصري است كه عصر "مسيني" عصر ميوسن ناميده مي شود. اين سن با چندين مرحله فعاليت زمين ساختي و نوسانات سطح دريا، و همچنين رويدادهاي فرسايشي و رسوبي، كه همگي كم و بيش به هم مرتبط بودند، مشخص شد (ون دايك و همكاران، 1998).[20] تنگه مديترانه-آتلانتيك بارها و بارها به شدت بسته شد و درياي مديترانه براي اولين بار و سپس بارها تا حدي خشك شد. اين حوضه در نهايت براي مدت طولاني تري بين 5.59 تا 5.33 ميليون سال پيش از اقيانوس اطلس جدا شد كه منجر به كاهش بزرگ يا كوچكتر (بسته به مدل علمي اعمال شده) سطح درياي مديترانه شد. در طول مراحل اوليه و بسيار خشك (5.6 تا 5.5 ميليون سال)، فرسايش گسترده اي رخ داد كه چندين سيستم دره عميق را ايجاد كرد [16] [17] (برخي از مقياس مشابه گراند كنيون) در اطراف مديترانه. مراحل بعدي (5.50-5.33Ma) با رسوب تبخير چرخه اي به يك حوضه بزرگ "درياچه-دريا" (رويداد "Lago Mare") مشخص مي شوند. حدود 5.33 ميليون سال پيش، در آغاز عصر زانكلين (در آغاز دوره پليوسن)، سد تنگه جبل الطارق براي آخرين بار شكست و حوضه مديترانه را دوباره در سيل زانكلين غرق كرد.[21] گارسيا. -Castellanos و همكاران، 2009 [22])، طرفدار بي ثباتي شيب.[23] حوضه از آن زمان خشك نشده است ويلاهاي هايي كه در كوه هاي رامسر هستند چند چرخه قديمي ترين رسوب هر چرخه يا در يك درياي عميق يا در يك درياچه بزرگ لب شور رسوب كرده است. رسوبات ريز ته نشين شده در يك كف آرام يا عميق داراي لايه لايه اي كاملاً يكنواخت بودند. با خشك شدن حوضه و كاهش عمق آب، ورقه ورقه شدن به دليل افزايش هم زدن موج نامنظم تر شد. استروماتوليت پس از آن تشكيل شد، زماني كه محل رسوب در يك منطقه جزر و مدي قرار گرفت. تخت جزر و مدي در نهايت با خشك شدن نهايي در معرض ديد قرار گرفت، كه در آن زمان انيدريت توسط آب زيرزميني شور زير سبخا رسوب داده شد. ناگهان آب دريا بر روي تنگه جبل الطارق سرازير مي شود يا هجوم غيرعادي آب شور از درياچه اروپاي شرقي وجود خواهد داشت. دشت بالئاريك دوباره زير آب خواهد بود. بنابراين انيدريت سيم مرغي به طور ناگهاني در زير گل هاي ريز وارد شده توسط سيل بعدي مدفون مي شود.
تحقيقات از آن زمان نشان داده است كه چرخه خشك شدن-سيلاب ممكن است چندين بار در طول 630000 سال گذشته از دوران ميوسن تكرار شده باشد[27][28]. اين مي تواند مقدار زيادي نمك رسوب شده را توضيح دهد. با اين حال، مطالعات اخير نشان مي دهد كه خشك شدن و سيل مكرر از نقطه نظر ژئوديناميك بعيد است.[29][30] سنكرونيسم در مقابل دياكرونيسم - آب عميق در مقابل تبخير آب كم عمق فرضيه هاي تشكيل تبخير در طول MSC. با استفاده از مفهوم رسوب در حوضه هاي كم عمق و عميق در طول دوره مسين (يعني با فرض اينكه هر دو نوع حوضه در اين دوره وجود داشته اند)، دو گروه بندي عمده مشهود است: يكي كه به نفع رسوب همزمان (تصوير c) اولين تبخيرها در تمام دوران است. حوضهها قبل از فاز اصلي فرسايش؛ [31] و ديگري كه به نفع رسوبگذاري متوالي (تصوير الف) تبخيرها از طريق بيش از يك مرحله خشكشدگي است كه ابتدا حوضههاي حاشيهاي و بعداً حوضههاي مركزي را تحت تأثير قرار ميدهد.
امتیاز:
بازدید: 0
راهنماي «آب گرم» براي چشمههاي آب گرم بياباني: چشمههاي آب گرم در پالم اسپرينگز به لطف مجموعه وسيعي از استخرها، جكوزي ها و چشمه هاي آب معدني مملو از آب معدني از سفره هاي آب گرم و سرد زير چشمه هاي آب گرم كوير، مي توانيد در بسياري از مسافرخانه ها و استراحتگاه هاي مستقل در اطراف شهر، مسير سريع خود را براي استراحت پيدا كنيد. درست در شرق گسل سن آندرياس، آب بسيار گرم و بدون گوگرد از يك سفره زيرزميني در دماي 180 درجه فارنهايت خارج مي شود.
در همان نزديكي، در غرب گسل، يك سفره آب سرد آب آنقدر خوش طعم توليد مي كند كه بارها در مسابقات بين المللي مزه آب سالانه در بركلي اسپرينگز، ويرجينياي غربي مدال كسب كرده است.
استخر اب گرم و سرد ويلاهاي كردان رو تجربه كردي Desert Hot Springs مجموعهاي متنوع از هتلهاي بوتيك مستقل است. استخرهاي اين املاك مملو از آب چشمه هاي درماني است كه گفته مي شود سلامتي را بهبود مي بخشد، درد را كاهش مي دهد و متابوليسم را افزايش مي دهد. علاوه بر اين، چشمه هاي آب گرم كوير با تمركز متمركز بر سلامتي، خانه برخي از بهترين درمانگران آبگرم در جهان است. در اينجا چند گزينه استراحتگاه و آبگرم در Desert Hot Springs آورده شده است:
استخر هاي آب گرم كردان را در هواي سرد اين روزا از دست ندهيد چشمه هاي آب گرم نخل لاجورد
اقامت طولاني مدت براي استراحت، خيس شدن و تجديد قوا. يا يكي از استراحتهاي 5 شبانه، 6 روزه يوگا و آبميوه روزهداري آنها، برايتان لذتبخش است. از وانهاي خيساندن در فضاي باز Desert Oasis و مسير بازتاب شناسي سنگي گرفته تا اتاقهاي نمك و يخ هيماليا، مهم نيست كه چقدر اقامت رزرو كردهايد، آرزو ميكنيد كه اين مدت طولانيتر باشد.
امتیاز:
بازدید: 0
گزينه هاي رزرو تاريخ ها را انتخاب كنيد 2 مهمان
چرا بايد در شمال ويلاي اجاره اي لب ساحل بگيريم با راه رفتن از پلهها به طبقه اول، مهمانان يك اتاق نشيمن را پيدا ميكنند كه كاملاً با يك آشپزخانه كاملاً مجهز و يك اتاق غذاخوري تركيب شده و در يك فضاي منفرد و با پلان باز است. ويلا Sea Front مي تواند به معناي واقعي كلمه در هر زماني از سال پذيراي مهمانان باشد، زيرا داراي شومينه و گرمايش مركزي براي زمستان و همچنين فن در هر اتاق و تهويه مطبوع در اتاق خواب ها است. ايوانها بزرگ هستند و منظرهاي فوقالعاده از منطقه اطراف را ارائه ميدهند، هر مهمان ما كلمه نفسگير را براي توصيف يك منظره منحصربهفرد انتخاب كرده است - خواه تابستان، زمستان يا هر فصلي در اين بين! فضاهاي بيروني وسيع داراي يك استخر خصوصي تماشايي (4.50 متر در 12.50 متر) است كه ظاهراً با دريا يكي مي شود، پديده اي كه به سادگي بايد آن را ببينيد. اين استخر با تختهاي آفتابگير و چترهاي آفتابي كامل است و ميتوانيد از منظره زيباي غروب آفتاب لذت ببريد، در حالي كه در كنار استخر نشستهايد و كوكتل مورد علاقهتان را مينوشيد. البته براي كساني كه دريا را ترجيح مي دهند، دو ساحل وجود دارد كه تنها 5 دقيقه پياده تا ويلا فاصله دارد. يك ساحل دورافتاده، كوچك و آرام است، در حالي كه ديگري ساحل آليكي است كه در بين گردشگران و مردم محلي محبوب است.
امتیاز:
بازدید: 0
امكانات اجاره تعطيلات كه ارائه ميدهيد بر توانايي ملك شما براي جذب رزرو تأثير زيادي ميگذارد و ميتواند بين يك مهمان يكباره و مهماني كه بارها و بارها برميگردد تفاوت ايجاد كند. آنها بايد تجربه اي را كه شما ارائه مي كنيد افزايش دهند و نوع و موقعيت محل اقامت را منعكس كنند. مهمتر از همه، آنها بايد براي مهماناني كه انتظار داريد ميزباني كنيد، جذاب باشند. وقتي مشتريان بالقوه گزينه هاي خود را مرور مي كنند، امكانات رفاهي مي تواند اجاره كوتاه مدت شما را متمايز كند و با بالا بردن ملك شما از خوب به عالي، آن را متمايز كند. اين چك ليست امكانات اجاره تعطيلات را دنبال كنيد تا مهمانان خود را شگفت زده كنيد و ملك خود را غيرقابل مقاومت كنيد.
مديريت املاك خانه به اين مقاله گوش دهيد وقتي مشتريان بالقوه گزينه هاي خود را مرور مي كنند، امكانات رفاهي مي تواند اجاره كوتاه مدت شما را متمايز كند و با بالا بردن ملك شما از خوب به عالي، آن را متمايز كند. اين چك ليست امكانات اجاره تعطيلات را دنبال كنيد تا مهمانان خود را شگفت زده كنيد و ملك خود را غيرقابل مقاومت كنيد. اين راهنما را به صورت PDF دانلود كنيد! چك ليست امكانات براي اجاره تعطيلات هيچ يك از امكانات ضروري كه مسافران به دنبال آن هستند را از دست ندهيد و ملك خود را متمايز كنيد! نام من با دريافت ارتباطات بازاريابي از Lodgify موافقت مي كنم و با خط مشي رازداري موافقت مي كنم.
ويلاهاي اجاره اي شمال و تفريحاتي كه واجب هستند مطالب نشان مي دهد تسهيلات اجاره اي براي تعطيلات چيست؟
Airbnb يك نظرسنجي را سفارش داد و دريافت كه 97٪ از مسافران ايالات متحده ادعا مي كنند كه امكانات رفاهي بر تجربه سفر آنها تأثير مي گذارد. و در حالي كه نوع اجاره بيشترين تأثير را بر كيفيت تعطيلات دارد، امكانات رفاهي قبل از خريد/غذاخوري، مكان، فرهنگ و خانواده/دوستان در رتبه دوم قرار دارند. در اينجا 10 امكانات برتر خانه تعطيلات جستجو شده در پلتفرم آنها آمده است: قهوه ساز
امتیاز:
بازدید: 0
اكوسيستم استارتاپي كشور بهعنوان يكي از حوزههاي تقريباً نوپا در اقتصاد با چالشهاي زيادي مواجه است. اگرچه فعالان اين حوزه پيش از اين در جذب سرمايه با مشكل مواجه بوده و همواره از نظر ماندگاري و بقا با چالش هايي مواجه بوده اند، اما اعمال محدوديت در اينترنت در ماه هاي اخير كار در اين اكوسيستم را دشوارتر كرده است.
در قسمت هاي بعدي گزارش گردش مالي استارتاپ ها نسبت به سود خالص فولاد مباركه آمده است: استارت آپ ها روزهاي سختي را پشت سر مي گذارند و هر از چند گاهي مشكلاتي مانند كندي اينترنت، مهاجرت كارشناسان و... روزنه هاي اميد را مي بندد. در اين اكوسيستم مشكلات استارتاپ ها در جريان تحولات سياسي، اجتماعي و اقتصادي شكل و شمايل جديدي به خود مي گيرد و اين اكوسيستم در هر عصر شاهد ظهور چالش جديدي است.
ويژگي هاي خاص ويلاهاي اجاره اي كه سفرتان را دلنشين مي كند
در ماههاي اخير صحنهاي از تاريخ اقتصادي ايران براي اين شركتهاي نوپا تكرار شده است و برخي تلاش ميكنند با انگ زدن به فعالان اقتصادي مستقل و تاثيرگذار شرايط را براي بقاي خود سخت كنند؛ اتفاقي كه در سالهاي پر التهاب اواخر دهه ۵۰ و اوايل آن رخ داد. دهه 60 به فعاليت كارخانه ها و شركت هاي معروف آن زمان مانند ارج، ايران ناسيونال، كفش ملي و ... پايان داد. اكنون انگ هايي مشابه آنچه در اتفاقات اخير در ايران ديده شد وارد برخي از اعضاي اكوسيستم استارتاپي شده است و در شرايطي كه استارتاپ ها از تمام توان خود براي حضور در عرصه اقتصادي استفاده مي كنند، برخي به اشتباه از جاذبه هاي مالي و سرمايه گذاري به عنوان عاملي استفاده مي كنند. زيرا اين واقعيت كه اين اكوسيستم يك دولت است خود گوياي آن است. نگاهي اجمالي به رقباي سنتي و ارزش استارتاپ ها در اقتصاد كشور نشان مي دهد كه نمي توان در ميان تحليل هاي منطقي اجازه رشد چنين روايت هايي را آسان كرد و با يك محاسبه ساده مي توان به راحتي متوجه شد كه استارت آپ ها همچنان جلوتر هستند. از صنايع اصلي در حوزه اقتصادي است. گردش مالي كمي دارند.
امتیاز:
بازدید: 0
«The Business Model Navigator™» يك كتاب فوقالعاده مفيد است كه از يك
در سفر به كيش اجاره سوئيت و ويلا بهتر است يا رزرو هتل براي ما در بوش نيز، در آينده اهميت فزاينده اي خواهد داشت كه در
امتیاز:
بازدید: 0
|
|
[قالب وبلاگ : سایت آریا] [Weblog Themes By : sitearia.ir] |